اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

خون نشستن

نویسه گردانی: ḴWN NŠSTN
خون نشستن . [ ن ِ ش َ ت َ ] (مص مرکب ) خون آمدن از راه اسافل اعضا چنانچه در بواسیر و زحیر (این اصطلاحی است در تداول فارسی زبانان هند) :
بلبل ازین غصه چنان خون نشست
کز ته دم رنگ دگرگونه بست .

امیرخسرو دهلوی (از آنندراج ).


واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.