اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

خویشتن بینی

نویسه گردانی: ḴWYŠTN BYNY
خویشتن بینی . [ خوی / خی ت َ ] (حامص مرکب ) عمل و حالت کسی که خود را بزرگ و مهم داند. (از ناظم الاطباء). عُجب . بزرگ منشی . خودبینی . اِنانیَّت . مَنی . (یادداشت مؤلف ) :
میرود وز خویشتن بینی که هست
درنمی آید بچشمش دیگری .

سعدی .


بر این آستان عجز و مسکینیت
به از طاعت و خویشتن بینیت .

سعدی .


هولة؛ خویشتن بینی . (منتهی الارب ).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.