گفتگو درباره واژه گزارش تخلف خویش دان نویسه گردانی: ḴWYŠ DʼN خویش دان . [ خوی / خی ] (نف مرکب ) خودشناس . (یادداشت مؤلف ) : بمرواندر بسی دیدم جوانان دلیران جهان کشورستانان ببالا همچو سرو جویباری بچهره همچو باغ نوبهاری از ایشان شیرمردی خویش دانی است کجا در هر هنر گویی جهانیست .(ویس و رامین ). واژه های قبلی و بعدی واژه های همانند هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد. نظرهای کاربران نظرات ابراز شدهی کاربران، بیانگر عقیده خود آنها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست. برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید. ورود