اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

خوی گرفتن

نویسه گردانی: ḴWY GRFTN
خوی گرفتن . [ خوَی ْ / خَی ْ / خِی ْ / خُی ْ گ ِ رِ ت َ ] (مص مرکب ) عرق . (تاج المصادربیهقی ). عرق کردن :
سنبلش لرزد و گل خوی گیرد
آن خوی و لرزه ٔ بی تب چه خوش است .

خاقانی .


واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۱ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۸ ثانیه
خوی گرفتن . [ گ ِ رِ ت َ ] (مص مرکب ) عادت کردن . معتاد شدن . خو گرفتن . (یادداشت مؤلف ): اعاده ؛ خوی گرفتن بچیزی . (منتهی الارب ). || تَخَلﱡ...
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.