اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

خیال بازی

نویسه گردانی: ḴYAL BAZY
خیال بازی . [ خ َ / خیا ] (حامص مرکب ) خیال پروری . وسوسه . خیال سازی . تصورات نابجا و گمانهای بی معنی :
آن پرده و این خیال بازی است
از زحمت این و آن مرا بس .

خاقانی .


ای دل از این خیال سازی چند
بخیالی خیال بازی چند.

نظامی .


چون نباشد خیالهای درشت
خاطرم را خیالبازی کشت .

نظامی .


تا کند صید سحرسازی تو
جادوان را خیال بازی تو.

نظامی .


دیده ٔ مردم خیال پرست
از فریب خیال بازی رست .

نظامی .


واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.