اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

خیر

نویسه گردانی: ḴYR
خیر. (ع اِ) کرم . بزرگواری . نجابت . || اصل . شکل . هیئت . (منتهی الارب ) (از تاج العروس ) (از لسان العرب ).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۳۹ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۷ ثانیه
خیره خیر. [ رَ / رِ ] (ق مرکب ) سرگردان . متحیر. پریشان . حیران . (یادداشت مؤلف ) : ز لشکر بر شاه شد خیره خیرکمان را بزه کرد و یک چوبه تیر. فر...
نه خیر. [ ن َ خ َ / خ ِ ] (ق مرکب ) نخیر. نه . خیر. لا. (یادداشت مؤلف ).
بی خیر. [ خ َ / خ ِ ] (ص مرکب ) لاطایل . عوق . (یادداشت بخط مؤلف ). بیهوده . بی فایده که در آن خوبی و نیکی و خیر نیست : گرچه بی خیر است گیتی...
این دو واژه عربی است و پارسی آن اینهاست: آدیواچ (سنسکریت) ناجیاس (سنسکریت: ناجیاسی)
ذکر خیر. به نیکی از کسی یا چیزی یاد کردن. ستایش و تمجید کسی. نکو گفتن. او بدی گوید و چنان داند من نکو گویم و چنین دانم. خاقانی. //////////////////////...
ده خیر. [ دِه ْ خ َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان غار بخش ری شهرستان تهران . واقع در 7هزارگزی شمال ری . آب آن از قنات تأمین می شود.سکنه ٔ آ...
ده خیر. [ دِه ْ خ َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان پشت بسطام بخش قلعه ٔ نو. واقع در 5هزارگزی باختری شوسه ٔشاهرود به گرگان دارای 167 تن سکنه ا...
گله خیر. [ گ َ ل َ / ل ِ / گ َل ْ ل َ/ ل ِ ] (اِخ ) دهی است از دهستان حومه ٔ بخش صومای شهرستان ارومیه که در 11500گزی شمال خاوری هشتیان و 4...
خیر و شر. [ خ َ / خ ِ رُ ش َ ] (ترکیب عطفی ، اِ مرکب ) نیک و بد. خوب و بد. بد و نابد. بهنجار و نابهنجار.
خیر واژه ای عربی و خواه (خواهنده) پسوندی پارسی است؛ همتای پارسی این ترکیب عربی - پارسی، این است: نکامگ nekāmag (مانوی)*** فانکو آدینات 09163657861
« قبلی ۱ صفحه ۲ از ۴ ۳ ۴ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
خوارزمی
۱۳۹۶/۰۴/۳۱
0
0

بنده اهل خیر یا به زبان امروزی خَبر از شهرستان بافت هستم و ما کوهی به نام کوه خیبر نداریم. این کوه به کوه خبر مشهور است


برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.