دا
نویسه گردانی:
Dʼ
دا. (ریشه ٔ فعل ) در فرس هخامنشی و اوستا ریشه ای است به معنی دادن و آفریدن و ساختن و بخشیدن و آن در «دادن » فارسی آمده است . (از فرهنگ ایران باستان پورداود ج 1 ص 57 و 71 و 74).
واژه های همانند
۱۲ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۱ ثانیه
دع . [ دَع ع ] (ع مص ) سپوختن و سخت راندن . (از منتهی الارب ). بعنف سپوختن . (المصادر زوزنی ) (تاج المصادر بیهقی ). راندن بعنف . (دهار) (از تر...
دع دع . [ دُ دُ ] (ع اِ فعل ) کلمه ای است که بدان گوسپندان را زجر کنند یا امر است به زجر گوسپندان . (منتهی الارب ).امر است به صدا زدن گوس...