گفتگو درباره واژه گزارش تخلف دادگستری نویسه گردانی: DʼDGSTRY دادگستری . [ گ ُ ت َ ](حامص مرکب ) عمل دادگستر، عدل . دادگری : بقد و چهره هرآنکس که شاه خوبان شدجهان بگیرد اگر دادگستری داند.حافظ. واژه های قبلی و بعدی واژه های همانند ۱ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۱ ثانیه واژه معنی دادگستری دادگستری . [ گ ُ ت َ ] (اِ مرکب ) عدلیه . (وزارت ...)، وزارت عدلیه . دستگاه قضایی کشور. رجوع به عدلیه شود. نظرهای کاربران نظرات ابراز شدهی کاربران، بیانگر عقیده خود آنها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست. برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید. ورود