اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

دارچین

نویسه گردانی: DʼRCYN
دارچین . (اِ مرکب ) شاخهای درختی است که منبع آن جزیره ٔ سیلان است . چوبی است معروف ، سرخ رنگ ، که در طعم شیرین و تندمیباشد و آن را قلم دارچینی نیز می گویند زیرا که ماناست بقلم در طول . || پوست درخت دارچین که آن را میکوبند و بصورت گردی در غذا میریزند. || یکی از اجزای روغن مقدس است که باید خیمه و آلات آن را بتوسط آن مسح نمایند. (قاموس کتاب مقدس ).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۴ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۸ ثانیه
دارچین . (اِخ ) دهی است جزء دهستان گرمادوز بخش کلیبر، شهرستان اهر در چهل هزار و پانصدگزی راه شوسه اهر به کلیبر. کوهستانی . معتدل مایل بگرم...
دارچین . (اِخ ) شهرکی است [ به ناحیه ٔ کرمان ] میان بم و جیرفت . آبادان و با نعمت بسیار. و از وی دارچینی خیزد. (حدود العالم ).
چائی دارچین . (اِ مرکب ) رجوع به «چای دارچین » شود.
قلم دارچین . [ ق َ ل َ ] (اِ مرکب ) کنایه از بینی باریک و دل پسند. (یادداشت مؤلف ).
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.