گفتگو درباره واژه گزارش تخلف دار قمامه نویسه گردانی: DʼR QMAMH دار قمامه . [ رِ ق ُ م َ / م ِ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) جای عبادت ترسایان . (ناظم الاطباء). || جای زنان فاسقه . (ناظم الاطباء) : زانیات اند که در دار قمامه جمعاندمن از آن جمع چه نقصان به خراسان یابم . خاقانی .رجوع به دارالقمامه شود. واژه های قبلی و بعدی واژه های همانند هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد. نظرهای کاربران نظرات ابراز شدهی کاربران، بیانگر عقیده خود آنها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست. برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید. ورود