اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

دار و گیر

نویسه گردانی: DʼR W GYR
دار و گیر. [ رُ ] (ترکیب عطفی ،اِ مرکب ) امر از داشتن و گرفتن . || جاه وجلال و شوکت . (ناظم الاطباء). کرّ و فرّ :
یکی حمله بردند بر سان شیر
بدان لشکر گشن با دار و گیر.

فردوسی .


|| فرماندهی . (ناظم الاطباء). ریاست . (غیاث ). || خودنمایی و تکبر. (ناظم الاطباء). || جنگ و پیکار و ستیز. (غیاث ) :
یکی بیژن گیو و دیگر هژیر
که در جنگ بودند با دار و گیر.

فردوسی .


واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۱ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۶ ثانیه
گیر و دار. [ رُ ] (اِمص مرکب ، اِ مرکب ) مرکب از: دو فعل گیر (گرفتن ) به اضافه ٔ واو عطف و فعل دار (داشتن ). (حاشیه ٔ برهان قاطع چ معین ). اخذ...
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.