اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

داغ برروی

نویسه گردانی: DʼḠ BRRWY
داغ برروی . [ ب َ ] (ص مرکب ) داغ بررو. کنایه از غلام و پرستار. (آنندراج ) :
حبش داغ برروی فرمان اوست
سیه پوشی زنگ ز افغان اوست .

نظامی .


رجوع به ترکیبات کلمه ٔ داغ و نیز رجوع به مجموعه ٔ مترادفات ص 257 شود.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۱ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۷ ثانیه
داغ بر روی یخ نهادن . [ ب َ ی ِ ی َ ن ِ / ن َ دَ ] (مص مرکب ) کنایه از آزار دادن شخصی که به آزار صاحب این عمل متأذی نمی شود و این از اه...
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.