اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

داغ بر هم چیدن

نویسه گردانی: DʼḠ BR HM CYDN
داغ بر هم چیدن . [ ب َ هََ دَ ] (مص مرکب ) داغ چیدن . مردف کردن و پیاپی آوردن دردها و حسرتهای درونی :
ز بس داغ تو بر هم چیده ام در سینه ٔ سوزان
چراغ اهل دل روشن شد از کاشانه ام امشب .

علی قلی بیک علی خراسانی .


واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.