گفتگو درباره واژه گزارش تخلف داغ زدن نویسه گردانی: DʼḠ ZDN داغ زدن . [ زَ دَ ] (مص مرکب ) پدید آوردن اثر داغ . داغ کردن : زده خار بر هر گلی داغهانوائی و برگی نه در باغها. نظامی .نعل دگرگون زده اسپت بطعن بر رخ ابلیس زده داغ لعن .امیرخسرو. واژه های قبلی و بعدی واژه های همانند ۲ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۱ ثانیه واژه معنی داغ باطله زدن داغ باطله زدن . [ غ ِ طِ ل َ / ل ِ زَ دَ ] (مص مرکب ) زدن داغ بر اسب و استر و اشتر و جز آن بعلامت بی مصرفی و ازکارافتادگی . داغ بر یخ زدن داغ بر یخ زدن . [ ب َ ی َ زَ دَ ] (مص مرکب ) آزار بشخصی رسانیدن که او متأذی نشود. (غیاث ). نظرهای کاربران نظرات ابراز شدهی کاربران، بیانگر عقیده خود آنها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست. برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید. ورود