گفتگو درباره واژه گزارش تخلف داغ گردیدن نویسه گردانی: DʼḠ GRDYDN داغ گردیدن .[ گ َ دَ ] (مص مرکب ) داغ شدن . گرم شدن : در رنج پاک گوهر فریادرس نخواهدچون آب داغ گردد مرهم ز کس نخواهد. محسن تأثیر (از آنندراج ).|| نشاندار شدن بداغ . واژه های قبلی و بعدی واژه های همانند هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد. نظرهای کاربران نظرات ابراز شدهی کاربران، بیانگر عقیده خود آنها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست. برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید. ورود