گفتگو درباره واژه گزارش تخلف داغ نشاندن نویسه گردانی: DʼḠ NŠANDN داغ نشاندن . [ ن ِ دَ ] (مص مرکب ) قرار دادن داغ . داغ کردن : بزم صحبت گرم خواهی شمع آیین برفروزداغ را در سینه بنشان ناله را آواز کن .مخلص کاشی . واژه های قبلی و بعدی واژه های همانند هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد. نظرهای کاربران نظرات ابراز شدهی کاربران، بیانگر عقیده خود آنها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست. برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید. ورود