گفتگو درباره واژه گزارش تخلف داغ نه نویسه گردانی: DʼḠ NH داغ نه . [ ن ِه ْ ] (نف مرکب ) آنکه داغ نهد. داغ کننده نشان را یا مداوا را یا مجازات را : داغ نه ناصیه داران پاک تاج ده تخت نشینان خاک . نظامی .دره ٔ محتسب که داغ نه است از پی دوغ کم دهان ده است .نظامی . واژه های قبلی و بعدی واژه های همانند هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد. نظرهای کاربران نظرات ابراز شدهی کاربران، بیانگر عقیده خود آنها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست. برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید. ورود