دالان
نویسه گردانی:
DʼLAN
دالان . (اِخ ) ابن سابقةبن شامخ الحاشدی . جدی جاهلی و از بنی حمدان از قحطان است . (الاعلام زرکلی ج 1).
واژه های همانند
۱۵ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۳ ثانیه
دالان ناور. [ وُ ](اِخ ) نام موضعی است بقفقازیه کنار رود کورا (کر). (تاریخ مغول ص 266). و نیز رجوع به دالان ناوور شود.
دالان ناوور. (اِخ ) ۞ دالان ناور. نام موضعی بوده است به قفقازیه . رشیدالدین فضل اﷲ در تاریخ غازانی گوید: روز آدینه نهم ربیعالاَّخر سال 6...
چالاب دالان . (اِخ ) مؤلف مرآت البلدان نویسد: «اسم کوهی است مخروطی و بسیار مرتفع در مملکت غور افغانستان و یکی از قلل کوه «سیاهکوه » میبا...
دالان قودوق . (اِخ ) نام موضعی است میان سرخس و مرو و شپورغان . (تاریخ مبارک غازانی ص 46). اما در صفحه ٔ 52 همان کتاب همین موضع را دلان قد...
نقش کلیدی افغانستان کریدور واخان؛ گذرگاه کلیدی شرق و غرب آسیا ۰۶ آذر ۱۴۰۲ | ۱۴:۰۰ کد : ۲۰۲۳۲۷۵ آسیا و آفریقا انتخاب سردبیر فرشاد عادل در یادداشتی برای...