داماد
نویسه گردانی:
DʼMAD
داماد. (اِخ ) افندی . رجوع به شیخی زاده شود. (معجم المطبوعات ).
واژه های همانند
۱۸ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۱ ثانیه
داماد احمدپاشا. [ اَم َ ] (اِخ ) رجوع به احمد پاشا شود. (قاموس الاعلام ترکی ).
داماد محمدپاشا. [ م ُ ح َم م َ ](اِخ ) رجوع به محمدپاشا شود. (قاموس الاعلام ترکی ).
داماد علی پاشا. [ ع َ ] (اِخ ) رجوع به علی پاشا شود. (قاموس الاعلام ترکی ).
کنایه از دنیا
(می گویند: به دنیا دل نبند که عروس هزار داماد است ...
به دیگران وفا نکرد به تو هم نمی کند!)
داماد خلیل پاشا. [ خ َ ] (اِخ ) رجوع به خلیل پاشا شود. (قاموس الاعلام ترکی ).
ابراهیم پاشا داماد. [ اِ ] (اِخ ) از مردم صقلیه ، مولد او بجوار سرقسطه ، از رجال دربار سلطان مراد ثالث . در دوره ٔ سلطان محمد ثالث سه بار بمقام ...
داماد ابراهیم پاشا. [ اِ ] (اِخ ) رجوع به ابراهیم پاشا شود. (قاموس الاعلام ترکی ).
داماد محمدعلی پاشا. [ م ُ ح َم م َ ع َ ] (اِخ ) رجوع به محمدعلی پاشا شود. (قاموس الاعلام ترکی ).