اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

دام افکندن

نویسه گردانی: DʼM ʼFKNDN
دام افکندن . [ اَ ک َ دَ ] (مص مرکب ) دام نهادن . دام انداختن . (غیاث ). تعبیه کردن دام . دام چیدن . (غیاث اللغات ). فرونهادن دام :
دام بدریا فکنده بودسلیمان
خازن انگشتری بدام برآمد.

خاقانی .


واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.