گفتگو درباره واژه گزارش تخلف دام فکندن نویسه گردانی: DʼM FKNDN دام فکندن . [ ف ِ ک َ دَ ] (مص مرکب ) دام افکندن . دام نهادن . دام گستردن . پهن کردن دام . تله نهادن . تعبیه کردن دام . فرونهادن دام . دام چیدن .- دام درافکندن ؛ دام نهادن : دام درافکند مشعبدوارپس بپوشد به خار و خس دامش .خاقانی . واژه های قبلی و بعدی واژه های همانند هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد. نظرهای کاربران نظرات ابراز شدهی کاربران، بیانگر عقیده خود آنها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست. برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید. ورود