اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

دان مرغ

نویسه گردانی: DʼN MRḠ
دان مرغ . [ ن ِ م ُ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) چینه . دانه که بمرغان دهند. || ته غربالی . ته غربیلی . فضول از دانه های مختلف که از بوجاری گندم و جو و حبوب دیگر بدست آید. زیرغربالی . حصل . حصالة. || برف خوره . تگرگهای ریزه در زمستان پس از برف . تگرگ ریز چون ماشی و خردتر که گاهی بزمستان افتد. سرماریزه . سرماریزگی . بژپشنگک . بژ.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.