دانه چیدن . [ ن َ
/ ن ِ دَ ] (مص مرکب ) بمعنی برچیدن دانه است از زمین . (برهان ). برچیدن . (از انجمن آرا). برچیدن مرغ دانه را اززمین . التقاط. (منتهی الارب ). برداشتن دانه از زمین با منقار خوردن را
: مرغ از پس نان خوردن ازو دانه نچیدی . (گلستان ). شادکامی مکن که دشمن مرد
مرغ دانه یکان یکان چیند.
سعدی .
تخت ؛ دانه چیدن مرغ . (منتهی الارب ). || سجده کردن . (برهان ) (انجمن آرا). || کدیه و گدایی نمودن . (برهان ). کنایه از گدایی کردن است . (آنندراج ). گدایی و دریوزه . (لغت محلی شوشتر). گدایی کردن . (مجموعه ٔ مترادفات ص
259).و نیز برای مترادفات این ترکیب در معنی اخیر رجوع به کتاب مجموعه ٔ مترادفات شود.