اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

دانه ریختن

نویسه گردانی: DʼNH RYḴTN
دانه ریختن . [ ن َ / ن ِ ت َ ] (مص مرکب ) دانه پاشیدن . چینه پراکندن . پراکندن دانه . فروپاشیدن دانه :
نیست ممکن کز سرشک دیده دل رامم شود
چند بتوان در ره مرغ هوایی دانه ریخت .

سلیم (از آنندراج ).


|| پراکندن حبوب چون اسپند و جز آن :
بروی لاله رنگ او عرق مشمر که آن جادو
مرا تا صید خود سازد بر آتش دانه میریزد.

سالک (از آنندراج ).


واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.