گفتگو درباره واژه گزارش تخلف دانه فکندن نویسه گردانی: DʼNH FKNDN دانه فکندن . [ ن ِ / ن ِ ف ِ ک َ دَ ] (مص مرکب ) دانه افکندن . دانه ریختن : دانه ٔ اشک نیاز می فکنم هر سحربلبل بستان عشق مرغ سرای منست . علی خراسانی (از آنندراج ).|| چینه نهادن . واژه های قبلی و بعدی واژه های همانند هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد. نظرهای کاربران نظرات ابراز شدهی کاربران، بیانگر عقیده خود آنها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست. برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید. ورود