گفتگو درباره واژه گزارش تخلف دانه کاری نویسه گردانی: DʼNH KARY دانه کاری . [ ن َ / ن ِ ] (حامص مرکب ) عمل دانه کار. کشت کردن . کشتکاری . تخم پاشی : بجز دانه کاری مرا کار نیست بمن پادشاهی سزاوار نیست .نظامی . واژه های قبلی و بعدی واژه های همانند هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد. نظرهای کاربران نظرات ابراز شدهی کاربران، بیانگر عقیده خود آنها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست. برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید. ورود