دانه نشان
نویسه گردانی:
DʼNH NŠAN
دانه نشان . [ ن َ / ن ِ ن ِ ] (نف مرکب ) نشاننده ٔ دانه . که دانه نشاند. که ترصیع کند. که دانه های گوهر در چیزی جای دهد. || (ن مف مرکب ) دانه نشانده . دانه آمود. مرصع. دارای قطعات خرد و درشت از احجار قیمتی . از جواهر و سنگهای گرانبها بقطعات خرد و درشت درنشانده (در حلقه ، یا انگشتری ، یا شمشیر و خنجر و تاج و غیره ).
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.