اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

داور

نویسه گردانی: DʼWR
داور. [ وَ ] (اِخ ) یا زمین داور. نام ناحیه ای میان سیستان بناحیه ٔافغانستان و آنجا مسقطالرأس گروهی از دانشمندان بوده است . شهری است و ناحیتی به سیستان . (از دمشقی ):
ورا کرد پیش سپه جنگجوی
بر شهر داور فرود آمد اوی .

اسدی .


یاقوت در معجم البلدان آرد: داور. و اهل ناحیه آن را زمین داور گویند که سرزمین داورست و آن ولایتی است وسیع دارای شهرها و دهها بهمسایگی رخج و بست و غور و آن سرحدی از حدود سیستان است و شهر آن «تل » و «درغور» و هر دو بر ساحل نهر هندمند قرار دارند. رجوع به زمین داور و تاریخ سیستان ص 194 و197 شود.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۱۳ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۸ ثانیه
گیتی داور. [ وَ ] (ص مرکب ، اِ مرکب ) داور گیتی . آنکه در گیتی داور باشد. حاکم و قاضی در گیتی . || آنکه به عدل داوری کند : با تیغ گردون پی...
داور قاجار. [ وَ ] (اِخ ) نواب شاهزاده امام وردی میرزا برادر بطنی رکن الدوله است . در دولت سلطان محمدشاه بملک عثمانی گریخت و در بغداد بماند...
علی اکبر داور. [ ع َ اَ ب َ رِ وَ ] (اِخ ) از رجال قرن اخیر. رجوع به داور شود.
« قبلی ۱ صفحه ۲ از ۲ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.