اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

داوری بردن

نویسه گردانی: DʼWRY BRDN
داوری بردن . [ وَ ب ُ دَ ] (مص مرکب ) به محاکمه شدن از ظلم کسی در پیش حاکم عادل :
هرچه کنی تو برحقی حاکم دست مطلقی
پیش که داوری برم از تو که خصم و داوری .

سعدی .


داوری پیش قاضی بردند. (گلستان سعدی ).
ما را شکایتی ز تو گر هست هم به تست
کز تو بدیگری نتوان برد داوری .

سعدی .


واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.