دایر کردن
نویسه گردانی:
DʼYR KRDN
دایر کردن . [ ی ِ ک َ دَ ] (مص مرکب ) گردان ساختن . براه انداختن . بگردش داشتن . بقرار سابق باز بردن . || آباد کردن . معمور کردن . آبادان کردن . || رواج دادن و رایج کردن . || تأسیس کردن . بوجودآوردن . || متعلق و وابسته کردن .
واژه های همانند
۱ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۱ ثانیه
دائر کردن . [ ءِ ک َ دَ ] (مص مرکب )آباد کردن و معمور گردانیدن . || از نو رواج دادن و رائج کردن . بر پا گردانیدن . پادار کردن .