اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

دأم

نویسه گردانی: DʼM
دأم . [ دَ ءَ ] (ع مص ) ستون نهادن دیوار را. (منتهی الارب ). || بلندی دیوار. || بلند کردن . || دأم الشی ؛ ای سکن . (تاج المصادر بیهقی ).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۷۰ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۶ ثانیه
دد و دام . [ دَ دُ ] (ترکیب عطفی ، اِ مرکب )اوابد. (مرکب از: دد، جانور درنده + دام ، جانور بی گزند). از اتباع اند. رجوع به ترکیبات ذیل «دد» شود...
قره دام . [ ق َ رَ ] (اِخ ) ده کوچکی است از بخش مراوه تپه ٔ شهرستان گنبدقابوس واقع در 4000 گزی باختر مراوه تپه . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج...
پرات دام . [ ت ُ ](اِخ ) ۞ یکی از سفرای لاسدمون به دربار اردشیر اول شاهنشاه هخامنشی . رجوع به اردشیر اول و رجوع به ایران باستان ج 2 ص...
چشم دام . [ چ َ / چ ِ م ِ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) دیده ٔ دام . شبکه های دام . (آنندراج ). خانه ها و سوراخهای دام .
حلقه دام . [ ح َ ق َ / ق ِ ] (اِ مرکب ) دامی باشد که از موی دم اسب سازند و بر سر راه کبک گذارند تا پای او بر آن بند شود. (برهان ) (آنندراج ). ...
خانه دام . [ ن ِ ] (اِخ ) دهی است از دهستان لکستان بخش شاهپور شهرستان خوی واقع در 35 هزارگزی شمال خاوری شاهپور و سه هزارگزی شمال شوسه ٔ ...
کام و دام . [ م ُ ] (اِ مرکب ، از اتباع ) بد و خوب .خوب و زشت . نیک و بد. پستی و بلندی و امثال آن . (یادداشت مؤلف ). شیرین و تلخ . راحت و رنج...
چشمه ٔ دام . [ چ َ / چ ِ م َ / م ِ ی ِ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) شبکه های دام . (آنندراج ) : خال تو همچو حلقه ٔ زلف تو دلرباست این دانه را ز چش...
دعم . [ دَ ] (ع مص ) فرانهادن ستون را، یا ستون کج شده را راست کردن . (از منتهی الارب ). ستون فا چیزی نهادن . (المصادر زوزنی ) (تاج المصادر بی...
دعم . [ دَ ] ۞ (ع اِ) قوت و فربهی ، و از آن جمله است که گویند: «لا دعم بفلان » یعنی او را نه نیرو و نه فربهی است . (از منتهی الارب ) (از...
« قبلی ۱ صفحه ۲ از ۷ ۳ ۴ ۵ ۶ ۷ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.