اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

دب

نویسه گردانی: DB
دب . [ دُب ب ] (ع اِ) خرس . (دهار) (منتهی الارب ).خرس نر. ج ، اَدُب . (مهذب الاسماء). ج ، دِباب . (مهذب الاسماء). ج ، اَدباب . دَبَبَة. (منتهی الارب ). حکیم مؤمن در تحفه آرد: بفارسی خرس و به ترکی آیو گویند ازسایر حیوانات محیل تر و شدیدالقوة و کثیرالخوف است در دوم گرم و در سوم رطب و مسن او یابس المزاج و جوان او شدیداللزوجة است ... اگر قدری از خون خرس به کسی که نو دیوانه باشد بدهند عاقل شود. (برهان ). و نیز رجوع به تذکره ٔ ضریرانطاکی و صبح الاعشی ج 2 ص 48 شود. || در تداول فارسی چون گویند جوانی دب است یا مردی دب است ، مراد جوان خودرای و ناتراشیده است .
- دب بودن ؛ خشن و متکبر بودن .
|| بنات النعش . هفتورنگ . دو صورت اند از ترکیب کواکب قریب قطب شمالی .
- دب اصغر ؛ خرس خرد. هفتورنگ کهین . بنات النعش خرد. رجوع به دب اصغر در ردیف خود شود.
- دب اکبر ؛ خرس بزرگ . هفتورنگ مهین . بنات النعش بزرگ . رجوع به دب اکبر در ردیف خود شود.
- دب البحر ؛ نوعی حیوان دریائی علفخوار پستاندار و ذوحیاتین به افریقا و امریکا ۞ . (دزی ج 1 ص 421).
- دب الورد ؛ نام نوعی کرم که بر گلهای سرخ یافته شود. (دزی ج 1 ص 421).
|| گاو کوهی . (اما ازمآخذ مهم این یادداشت تأیید نشد).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۱۹ مورد، زمان جستجو: ۰.۷۰ ثانیه
دب . [ دَب ب ] (ع مص ) نرم رفتن . (منتهی الارب ) (غیاث اللغات ). آهسته و به تنهائی راندن . (زوزنی ).آهسته خرامیدن . و قولهم : هو اکذب من دب...
دب . [ دُب ب ] (ع اِ) طریقه ٔ نیک باشد یا بد. || یقال فعلت کذا من شب الی دب (و یبنیان علی الفتح ایضاً)؛ ای من الشباب الی وقت الدبیب ...
دب بره . [ ] (اِخ ) ۞ در هند قدیم نام سیصدوشصت سالست از سالهای مردمان که معادل سالی بود برای فرشتگان . (ص 182 ماللهند بیرونی ).
دب جوک .[ دِ ] (اِ) ۞ نام یکی از تقسیمات سال در هند قدیم . (ماللهند بیرونی ص 187).
دب آباد. [ دَ ] (اِخ ) ده کوچکی است از دهستان تمین بخش میرجاوه شهرستان زاهدان . در 19هزارگزی جنوب باختری میرجاوه . کنار راه فرعی میرجاوه ...
دب اصغر. [ دُب ْ ب ِ اَ غ َ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) خرس کهین . خرس کوچک . || (اِخ ) خرس کوچک . هفت اورنگ کهین . سریر فلک . بنات النعش اصغر....
دب اکبر. [ دُب ْ ب ِ اَ ب َ ] (ترکیب وصفی ،اِ مرکب ) خرس بزرگ . || (اِخ ) خرس بزرگ ازصور شمالیست . (التفهیم ). صورت چهارم از صور شمالیه ٔفلکی...
دب الغدیر. [ دَب ْ بُل ْ غ َ ] (اِخ ) دهی از دهستان میان آب (بلوط عنافجه ). بخش مرکزی شهرستان اهواز واقع در 6 هزارگزی خاور راه آهن اهواز و 25...
دب هوراتر. [ دِب ب ] (اِخ ) ۞ نام روز ملائکه و آن بدنبال روز آباء آید آنچنانکه در اعتقاد هندوان قدیم بوده است . (بیرونی ماللهند ص 167).
« قبلی ۱ صفحه ۲ از ۲ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.