دبه . [ دَب ْ ب َ
/ ب ِ ] (اِ) نکول از معاملات و شکستن عهود و بوعده ٔ خود وفا نکردن را نیز گویند. واقول . نکول . افزودن طلبی پس از قبول بیعی یا هر معامله ٔ دیگر. وادنگ .واگر. زیاده یا کم خواستن از قرارداد بیعی یا شرائی . بازگشتن آنچه آنرا تمام شده گفته بود
: فرزند عزیز و نور دیده
از دبه کسی بدی
۞ ندیده .
-
امثال :
دبه بی روغن نمیشود ۞ ؛ یعنی برای آنکه از قول خویش بر میگردد کم یا بیش همیشه نفعی عاید میشود.
قزوینی هفت دبه را حلال میداند . و رجوع به دبه آوردن و دبه درآوردن و دبه کردن شود.