دبه آوردن . [ دَب ْ ب َ
/ ب ِ وَ دَ ] (مص مرکب ) دبه کردن . وادنگ درآوردن . پس از قبول معامله ای بار دیگر افزونی خواستن . زیاده خواستن پس از آنکه قبلاً به امر رضایت داده بود. پس از خریدن چیزی و قطع و فصل بیع از نو خواستن . زیاده خواستن از قرار پیش . جر زدن . دبه درآوردن . دبه کردن . بار دیگر گفتن یا کردن چیزی را. دوباره بر سر مطلبی که آنرا تمام شده گفته بود رفتن . بازگشت به آنکه از آن صرفنظر کرده بود. در بیت ذیل گذشته از معنی مورد اشاره به معنی ظرف روغن نیز ایهام دارد
: ای بیوک
۞ اُبه و کیخای ده
دبه آوردم بیا روغن بده .
مولوی .