اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

دحدح

نویسه گردانی: DḤDḤ
دحدح . [ دَ دَ ] (ع اِ صوت ) یقال للمقر «دِح دِح » و دح دح [ دحِن دحِن ] ای اقررت فاسکت . (منتهی الارب ). هرگاه خواهند که کسی را از حرف زدن و تکلم بازدارند این کلمات را استعمال نمایند. (آنندراج ).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۳ مورد، زمان جستجو: ۰.۳۰ ثانیه
ده ده . [ دَه ْ دَه ْ ] (ق مرکب ) ده تا ده تا. || (ص مرکب ) زر بی عیب و خالص .(از برهان ) (آنندراج ). طلا و زر خالص تمام عیار بی عیب . دهدهی ...
ده ده . [ دَ هِن ْ دَ هِن ْ ] ۞ (ع اِ) قولهم الا ده فلاده ؛ یعنی اگر نباشد این امر این ساعت پس نخواهد شد بعد از آن ، یعنی اگر این ساعت فر...
یب یبذذ
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.