در
نویسه گردانی:
DR
در. [ دَرر ] (ع مص ) بسیار شیر دادن ناقه . (منتهی الارب ). شیر فروگذاشتن . (تاج المصادر) (زوزنی ). || بسیار شدن و درهم پیچیدن گیاه . (منتهی الارب ). || ریزان کردن آسمان باران را. (منتهی الارب ). باریدن باران . باران فروگذاشتن . (تاج المصادر) (زوزنی ). || فروآمدن باران . (تاج المصادر) (زوزنی ) || روان و گرم گردیدن بازار. || نرم شدن چیزی . || بسیار شدن باج . || به شدن روی کسی بعد بیماری و نیک گردیدن . (از منتهی الارب ).
واژه های همانند
۴۵۲ مورد، زمان جستجو: ۰.۵۲ ثانیه
خرس در. [ خ ِ دَ ] (اِخ ) دهی است از دهستان رومشکان بخش طرهان شهرستان خرم آباد واقع در 54هزارگزی جنوب کوه دشت و 54هزارگزی جنوب راه فرعی خ...
در نجف . [ دُرْ رِ ن َ ج َ / دُ رِ ن َ ج َ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) فارسی حجرالقمر. (فهرست مخزن الادویه ) (تحفه ٔ حکیم مؤمن ). سنگی است سفید...
در نزد. [ دَ ن َ دِ ] (حرف اضافه ٔ مرکب ) نزد.در خدمت . در پیش . نزدیک . عند. (ناظم الاطباء). لدی .
روی در. [ دَ ] (اِخ ) نام یکی از دهستانهای ششگانه بخش بستک شهرستان لار. حدود از شمال به دهستان درزوسایبان ، از شمال خاوری به شهرستان سیرج...
روی در. [ دَ ] (اِخ ) ده مرکز دهستان روی در بخش بستک شهرستان لار. سکنه ٔ آن 1116 تن و آب آن از چشمه و محصول عمده ٔ آنجا غلات و خرما است . ...
زره در. [ ] (اِخ ) (قره قاچ ) دهی از دهستان تاررود است که در بخش مرکزی شهرستان دماوند، در 21 هزارگزی جنوب باختری دماوند واقع است و 550 تن...
زنگ در. [ زَ دَ ] (اِخ ) دهی از دهستان جاپلق است که در بخش الیگودرز شهرستان بروجرد واقع است و 288 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ...
ساق در. [ دَ ] (اِخ ) دهی است از دهستان شاخنات بخش درمیان شهرستان بیرجند،واقع در 81هزارگزی شمال باختری درمیان و 19هزارگزی خاور راه شوسه ٔ...
در زدن . [ دَ زَ دَ ] (مص مرکب ) (از: در، باب + زدن ، مصدر) دق الباب . دق الباب کردن . کوفتن و زدن در. حلقه بر در کوفتن . (ناظم الاطباء). در زد...
در تبت .[ دَ رِ ت ُب ْ ب َ ] (اِخ ) دهی است [ از حدود ماورأالنهر ] و آنجا دری است بر کوه نهاده و آنجا مسلمانانند که باژ ستانند و راه نگاهدارن...