اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

دربانی

نویسه گردانی: DRBANY
دربانی . [ دَ ] (حامص مرکب ) شغل و منصب نگهبانی در و قاپوچی گری . (ناظم الاطباء).دربان بودن . بِوابَت . حِجابَت . حِجبَة :
وگر فغفور چینی را دهد منشور دربانی
به سنباده حروفش را بسنباند در احداقش .

منوچهری .


یهودآسا غیاری دوز بر کتف مسلمانان
اگرشان بر در اغیار دین بینی به دربانی .

خاقانی .


و راجع به شغل دربانی و حجابت در دربارهای اسلامی رجوع به تاریخ تمدن اسلامی جرجی زیدان ج 1 ص 200 و ترجمه ٔ فارسی آن ج 1 ص 252 شود.
- دربانی کردن ؛ حاجبی و بوابی کردن . نگهبانی از در و ورودگاه بزرگان کردن :
چو طاوس بهشت آید پدیدار
بجای حلقه دربانی کند مار.

نظامی .


سِدانَة، سَدن ؛ دربانی کردن کعبه یا بتخانه . (از منتهی الارب ).
- دربانی نمودن ؛ حراست کردن از در و نگهبانی نمودن آن . (از ناظم الاطباء).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.