دربندان دادن . [ دَ ب َ دَ ] (مص مرکب ) محاصره دادن . محاصره کردن . حصار دادن
: ملک الموت داده دربندان
حصن عمر ترا و تو خندان .
سنائی .
بر این منوال ایشان را دربندان می دادند و در محاصره بدان درجه مبالغه می نمودند. (ترجمه ٔ تاریخ اعثم کوفی ص
32). اگر اهل حصار بیرون آیند جنگ کند والا دربندان می داده باشد. (ترجمه ٔ تاریخ اعثم کوفی ص
75). رجوع به دربندان شود.