درج
نویسه گردانی:
DRJ
درج . [ دَ ] (ع مص ) براه خود رفتن . (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). برفتن پیر و کودک . (المصادر زوزنی ). || ترقی نمودن در مرتبه . || لازم گرفتن میانه ٔ راه را از دین و کلام . || برخوردن گوشت «دراج » دوام کردن . (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). || درنوردیدن و تا کردن و پیچیدن جامه یا نامه را. (از اقرب الموارد) (از ناظم الاطباء). نوردیدن کاغذ و طومار و شکن نامه . (غیاث ) (آنندراج ). || قرار دادن ساختمان را بصورت مرتبه هایی بالای یکدیگر. || تا کردن و داخل کردن چیزی را در چیزی . (از اقرب الموارد). پیچیدن چیزی را در چیزی . (غیاث ) (آنندراج ). دربردن چیزی به چیزی . (مقدمه ٔ لغت میرسیدشریف جرجانی ص 1). || سخت وزیدن باد بر سنگریزه ها. (از اقرب الموارد) (از ناظم الاطباء).
واژه های همانند
۱۱ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۶ ثانیه
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید
اینجا کلیک کنید.