اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

درد

نویسه گردانی: DRD
درد. [ دَ رَ ] (ع مص ) بی دندان شدن . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). و صفت آن أدرد و درداء است . (از اقرب الموارد). || خشمگین و غضبناک شدن . (از ذیل اقرب الموارد از تاج العروس ).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۴۶ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۹ ثانیه
استخوان درد. [ اُ ت ُ خوا / خا دَ] (اِ مرکب ) ۞ وجع عظام .
درد رسانیدن . [ دَ رَ / رِ دَ ] (مص مرکب ) تعذیب کردن . رنج دادن . اذیت کردن . (ناظم الاطباء). ایلام . (یادداشت مرحوم دهخدا).
عیسی هر درد. [ سی ِ هََ دَ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) کنایه از شراب انگور. (آنندراج ). شراب . (انجمن آرا). می و شراب انگوری . (ناظم الاطباء) : ...
درد دل کردن .[ دَ دِ دِ ک َ دَ ] (مص مرکب ) زاری کردن . (غیاث ). زاری نمودن و درد دل گفتن و خالی کردن . (از آنندراج ).اندمه نزد کسی داشتن . ...
سوطیرا، یا رهایی‌بخش بزرگ یک معجون همه‌کاره است. این معجون در بسیاری از بیماری رهایی‌بخش انسان است. محتویات [نمایش] [ویرایش]خواص در بیماری صرع،...
« قبلی ۱ ۲ ۳ ۴ صفحه ۵ از ۵ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.