اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

درد دادن

نویسه گردانی: DRD DʼDN
درد دادن . [ دَ دَ ](مص مرکب ) درد رساندن . قرین درد ساختن :
چون مرا دردی دهد زنجیر عنبربار یار
لعل شکربار او آن درد را درمان کند.

امیرمعزی (از آنندراج ).


واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.