اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

درگیر شدن

نویسه گردانی: DRGYR ŠDN
درگیر شدن . [ دَ ش ُ دَ ] (مص مرکب ) گرفتار شدن . دچار آمدن . دچار خوردن . برخورد کردن . مواجه شدن . در محل نزاع و زد و خورد قرار گرفتن ، و این بیشتر در اصطلاح نظامی متداول است . || شروع شدن . درگرفتن . آغازیدن : درگیر شدن جنگ بین المللی . (یادداشت مرحوم دهخدا). || مؤثر افتادن . اثر کردن :
دیده تا بستم خیال آن پری تسخیر شد
تا به گل این درگرفتم صحبتم درگیر شد.

محسن تأثیر (از آنندراج ).


- درگیر شدن دعا (نفرین ) ؛ مستجاب شدن آن . برآورده شدن دعایا نفرین . مستجاب گشتن . روا شدن دعا یا نفرین . برآمدن . (یادداشت مرحوم دهخدا).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.