گفتگو درباره واژه گزارش تخلف درمان طلب نویسه گردانی: DRMAN ṬLB درمان طلب . [ دَ طَ ل َ ] (نف مرکب ) درمان خواه . درمان جوی . طلب کننده و جوینده ٔ درمان . خواهنده ٔ دارو به قصد مداوا شدن : طلب فرمودکردن باربد راوز او درمان طلب شد درد خود را.نظامی . واژه های قبلی و بعدی واژه های همانند هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد. نظرهای کاربران نظرات ابراز شدهی کاربران، بیانگر عقیده خود آنها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست. برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید. ورود