اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

درنگ یافتن

نویسه گردانی: DRNG YAFTN
درنگ یافتن . [ دِ رَ ت َ ] (مص مرکب ) مهلت یافتن . زمان یافتن . فرصت بدست آوردن :
فریبرز چون یافت یک مه درنگ
به هر سو بیازید چون شیر چنگ .

فردوسی .


|| دوام یافتن . ثبات یافتن . باقی ماندن :
کنون آنکه آمد به پیشت بجنگ
به گیتی نیابد فراوان درنگ .

فردوسی .


واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.