درواز
نویسه گردانی:
DRWʼZ
درواز. [ دَرْ ] (اِ) سؤال به کف . (ناظم الاطباء). دریوزه . || کوچه گردی گدایان . (ناظم الاطباء). و رجوع به درویزه شود.
واژه های همانند
۳ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۶ ثانیه
درواز. [ دَرْ ] (اِ مرکب ) در بزرگ و باب . در شهر و قلعه و جز آن در صورتی که همیشه باز و مفتوح باشد. (ناظم الاطباء) : درواز ۞ و دریواز ۞ فروگ...
درواز. [ دَرْ ] (اِخ ) از آبادیهای هرات که نصربن احمد سامانی سالی در آنجا مقیم بوده و رودکی قصیده ٔ «بوی جوی مولیان آید همی » را در آنجا س...
درواز. [ دَرْ ] (اِخ ) دهی است از دهستان قلقل رود بخش شهرستان تویسرکان واقع در 15 هزارگزی جنوب شهر تویسرکان و 4 هزارگزی شمال حمیل آباد، با...