اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

دره

نویسه گردانی: DRH
دره . [ دَرْه ْ ] (ع مص ) ناگاه درآمدن و برآمدن و نمایان شدن . (از منتهی الارب ). || دفع نمودن از کسی و راندن . (از منتهی الارب ). دفع کردن از کسی . (تاج المصادر بیهقی ) (از اقرب الموارد).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۴۰۰ مورد، زمان جستجو: ۱.۶۳ ثانیه
دره ژاله . [ دَرْ رَ ل َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان ازگله (گرمسیر قبادی ) بخش ثلاث شهرستان کرمانشاهان . واقع در 2هزارگزی جنوب ازگله وکنار را...
دره زرگاه . [ دَرْرَ زَ ] (اِخ ) ده کوچکی است از دهستان جانکی بخش لردگان شهرستان شهرکرد. واقع در 8هزارگزی جنوب لردگان و 9هزارگزی راه لردگ...
دره زرین . [ دَرْ رَ زَرْ ری ] (اِخ ) دهی است از دهستان دالوند بخش زاغه شهرستان خرم آباد. واقع در 10هزارگزی شمال باختری زاغه و 6هزارگزی ش...
دره زهری . [ دَرْ رَ ؟ ] (اِخ ) نام محلی کنار راه شیراز به جهرم میان سنان و کپه سنگی در، واقع در 170هزارگزی شیراز. (یادداشت مرحوم دهخدا).
دره زردی . [ دَرْ رَ زَ ] (اِخ ) دهی است از دهستان ده پیر بخش حومه ٔ شهرستان خرم آباد. واقع در 18هزارگزی شمال خرم آباد و 6هزارگزی خاور راه ش...
دره صیدی . [ دَرْ رَ ص َ ] (اِخ ) نام یکی از دهستانهای بخش اشترینان شهرستان بروجرد است . این دهستان درجنوب خاوری بخش واقع از شمال به بلو...
دره صیدی . [ دَرْ رَ ص َ ] (اِخ ) ده مرکز دهستان دره صیدی از بخش اشترینان شهرستان بروجرد واقع در 19هزارگزی شمال خاوری بروجردو کنار راه مال...
دره عباس . [ دَرْ رَ ع َب ْ با ] (اِخ ) دهی است ازدهستان شاخنات بخش درمیان شهرستان بیرجند. واقع در 52هزارگزی شمال باختری درمیان 10هزارگزی ...
دره شولی . [ دَرْ رَ ] (اِخ ) یکی از طوایف ایل قشقائی ایران و مرکب از پنج هزار خانوار است که مسکن آنها در ایلدرنهری گله زن و در گرم آباد ...
دره سیاه . [ دَرْ رَ ] (اِخ ) دو فرسخ و نیم میانه ٔ جنوب و مشرق فراش بند است . (فارسنامه ٔ ناصری ). ازقرای فراش بند است . (فرهنگ جغرافیایی ایر...
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.