اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

درهم افکندن

نویسه گردانی: DRHM ʼFKNDN
درهم افکندن . [ دَ هََ اَ ک َ دَ ] (مص مرکب ) آمیختن . مخلوط کردن . ادغام . داخل یکدیگر کردن : صد هزار سلسله ٔ لطف درهم افکند تا نظاره را به منظر انیق در لجه ٔ عمیق کشد. (منشآت خاقانی چ دانشگاه ص 330):سلق ، قطب ؛ درهم افکندن گوشه ٔ جوال را. (منتهی الارب ). نزع ؛ درهم افکندن قومی . (ترجمان القرآن جرجانی ).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.