گفتگو درباره واژه گزارش تخلف دریا کف نویسه گردانی: DRYA KF دریا کف . [ دَرْ ک َ ](ص مرکب ) سخی و جوانمرد. (ناظم الاطباء) : از کف ساقیان دریا کف درفشان گشت کامهای صدف .نظامی واژه های قبلی و بعدی واژه های همانند ۱ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۱ ثانیه واژه معنی کف دریا کف دریا. [ ک َ ف ِ دَرْ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) زبدالبحر. (برهان ). رجوع به زبدالبحر شود. نظرهای کاربران نظرات ابراز شدهی کاربران، بیانگر عقیده خود آنها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست. برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید. ورود