دژکام
نویسه گردانی:
DŽKAM
دژکام . [ دِ ] (ص مرکب ، اِ مرکب ) زاهد و پرهیزکار. (برهان ) (آنندراج ). پارسا. (ناظم الاطباء). || خواجه سرا. (برهان ) (آنندراج ). || پیر سال دیده . (ناظم الاطباء). دژکامه . و رجوع به دژکامه شود.
واژه های همانند
۱ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۵ ثانیه
دژکام . [ دُ ] ۞ (ص مرکب ) بدکام . تلخ کام . اندوهناک . بی مراد. نومید. (یادداشت بخط مرحوم دهخدا) : یکی نامه نوشت از ویس دژکام به رامین نکوب...