اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

دژم ساز گشتن

نویسه گردانی: DŽM SAZ GŠTN
دژم سازگشتن . [ دُ ژَ / دِ ژَ گ َ ت َ ] (مص مرکب ) خشمناک و بددل و بداندیش شدن . تیره دل گشتن :
چو بشنید بهرام ازو بازگشت
برآشفت و با او دژم ساز گشت .

فردوسی .


|| تیرگی گرفتن . تیره شدن ساز کردن :
چو خورشید تابان دژم ساز گشت
ز نخجیرگه تنگدل بازگشت .

فردوسی .


واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.